برچسب: داستان
ایران باستان و مرگ بر آمریکا (قسمت چهارم)
- آمریکا و کشورهای غربی با دادن سلاحهای کشتار جمعی به رژیم بعث عراق در کشته شدن مردم ایران کمک کردن. تازه همین الان...
ایران باستان و مرگ بر آمریکا (قسمت سوم)
- اصلاً به ما چه که بقیه کشورها بهخاطر آمریکا در حال جنگ و درگیری و مشکلات و غیره شدن؟!
- اول اینکه ما انسانیم...
ایران باستان و مرگ بر آمریکا (قسمت دوم)
- خب که چی؟! اینو مری بویس گفته. از کجا معلوم که این تو کتاب زرتشتیها بوده و میگفتن؟
- میخوای از کتاب زرتشتیها برات...
ایران باستان و مرگ بر آمریکا (قسمت اول)
با خواهر کوچکترم در اتاق نشسته بودم که شروع کرد به صحبت:
- از بس گفتید «مرگ بر آمریکا»، این نفرین به کشور خودمون برگشت....
تروریست!
با عجله از عرض خیابان رد شدم.
به آنطرف که رسیدم، دیدم پسر جوانی که عینک تیرهرنگ به چشم و عصای سفید در دست دارد،...
جشن پوریم (قسمت چهارم)
این مطالب مَنو قانع نکرد و رفتم پیش یکی از دوستانم که رشتهاش تاریخ بود.
بروشور رو دادم بهش و خواستم که درباره این جریان...
جشن پوریم (قسمت سوم)
توی کتابه نوشته بود که بعد از وشتی، فردی به اسم مردخای دختری رو برای همسری شاه پیشنهاد میده که اسمش اِستر بوده و...
جشن پوریم (قسمت دوم)
آماده شدم و رفتم به بخش ادیان کتابخونهی دانشگاه، خوشبختانه کتاب مقدس هم داشتن. سریع بخش استر رو پیدا کردم و شروع کردم به...
جشن پوریم (قسمت اول)
دفترخاطراتم رو باز کردم و شروع کردم به نوشتن مطالب جدیدی که امروز یاد گرفته بودم.
داشتم از توی حیاط دانشگاه رد میشدم که یکدفعه...
یک چهارشنبه و ده داستان! (قسمت یازدهم)
سرم را خاراندم و گفتم: «البته هیجان داره دیگه!... ولی انصافاً ترقه من در حد اسباب بازی بود. برای خواهرزادهم گرفته بودم. خطری هم...