حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر نامدار ایرانی و سراینده شاهکاری به نام شاهنامه، یک مسلمان شیعه بوده است. پژوهشگران و کارشناسان متعددی بر این حقیقت گواهی دادهاند. این پژوهشگران، از نظر ملیت، دین، گرایش سیاسی و… در طیفهای گوناگون قرار دارند. از اینرو، احتمال تبانی، تعصب و دروغپردازی در ارائه این نظر، منتفی است و آن را باید یک واقعیت قطعی به حساب آورد.
در این نوشتار به ارائه چند نمونه از این نظرات میپردازیم:
الف) جلال خالقی مطلق (شاهنامه پژوه و استاد دانشگاه هامبورگ) در پاسخ به پرسشی درباره دین فردوسی تصریح میکند:
من تشیع فردوسی را خیلی عمیق میدانم و معتقدم او شدیداً به مذهب تشیع اعتقاد داشت؛ اما میتوان بر روی اسماعیلی یا دوازده امامی بودن او بحث کرد. من بیشتر به دوازده امامی بودن فردوسی معتقدم است[۱].
ب) آر سی زنر (ایران شناس مشهور) در کتاب «طلوع و غروب زرتشتیگری» با قاطعیت، فردوسی را مسلمان و شیعه میخواند:
نه سلسلههای نخستین ایرانی و نه سراینده حماسه ملی ایران، هیچکدام زرتشتی نبودند. در واقع فردوسی، یک مسلمان معتقد و یک شیعهمذهب بود و ما بیهوده از لابهلای اوراق مربوط به حماسه ایران زردشتی به دنبال چیزی میگردیم تا دین قهرمان آن را برایمان روشن کند[۲].
ج) موبد جهانگیر اوشیدری (که یک روحانی مشهور زرتشتی است) در کتاب «دانشنامه مزدیسنا»، با بیان توضیحات نسبتاً مفصلی در مورد فردوسی، خیلی کوتاه، اما روشن و صریح، عنوان میکند که:
فردوسی به شیعه و سلطان محمود غزنوی به تسنن معتقد بود[۳].
د) رهبر معظم انقلاب به مناسبتهای مختلف، از حکمت فردوسی تجلیل کرده و آن را حکمت دینی، اسلامی و قرآنی معرفی کردهاند:
حکمت شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی، حکمت اوستایی نیست؛ حکمت قرآنی است[۴].
______________________________
[۱] نشست «یک روز با دکتر جلال خالقی مطلق»، ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۸، دانشگاه تهران، تالار باستانی پاریزی (خبرگزاری مهر، کد خبر ۸۸۱۱۱۰)
[۲] آر سی زنر، طلوع و غروب زرتشتیگری، ترجمه تیمور قادری، انتشارات مهتاب، چاپ اول، ۱۳۸۸
[۳] جهانگیر اوشیدری، دانشنامه مزدیسنا، ص ۳۶۷
[۴] بیانات در بازدید از نمایشگاه مینیاتور و نگارگری، حسینیه امام خمینی، ۱۳۷۲/۶/۱۰