برچسب: داستان
کوروش = ذوالقرنین؟! (قسمت دهم)
و نکته آخر، اینکه حتی اگر کتیبههای پاسارگاد رو میشد به خود کوروش نسبت داد، باز هم اطلاعات خاصی به دست نمیآوردیم. یادتونه که...
کوروش = ذوالقرنین؟! (قسمت نهم)
پدر گفت: «حالا ادامه بدیم یا نه؟»
احسان بلافاصله جواب داد: «بله، حتماً»
پدر گفت: «خب، کجا بودیم؟»
گفتم: «آثار باستانی ایرانی!»
احسان پرسید: «این آثار باستانی کجاها...
کوروش = ذوالقرنین؟! (قسمت هشتم)
هیچ کداممان چیزی نگفتیم. پدر هم ادامه داد: «خب، ذوالقرنین با این ویژگیها، همون طور که قبلاً هم نتیجه گرفتیم، نمیتونه با کوروشِ منابع...
کوروش = ذوالقرنین؟! (قسمت هفتم)
ترجمه آیات را تا انتها گوش دادیم. بعد از اتمام آیه 98 یا 99، پدر سیدی را خاموش کرد و گفت: «خب حالا با...
کوروش = ذوالقرنین؟! (قسمت ششم)
چشمهای احسان دوباره تنگ شد؛ چند ثانیه فکر کرد و یک دفعه انگار جرقهای در ذهنش زده شد:
«حالا اگر حاکم محلی باشه، دیگه نمیتونه...
کوروش = ذوالقرنین؟! (قسمت پنجم)
ربع ساعتی گذشت و زنگ تفریحمان تمام شد!
احسان گوشی من را گرفت؛ کمی بالا و پایین کرد و صدای زنگ مورد نظر را پیدا...
کوروش = ذوالقرنین؟! (قسمت چهارم)
نطق احسان دوباره باز شد: «آهان، منم همینو میگم. به قول خودتون: سیاهنمایی».
پدر جواب داد: «این جا دو تا نکته داریم:
اول، این که آیا...
کوروش = ذوالقرنین؟! (قسمت سوم)
احسان گفت: «آقای نادری این دفعه مسلسل دست شما هستا! خیلی تند نرفتید؟ به نظرتون زیادی یه طرفه نبود؟!»
پدر گفت: «خب هنوز که حرفم...
کوروش = ذوالقرنین؟! (قسمت دوم)
چند ثانیه سکوت کرد؛ بعد گفت: نظر تو درباره کوروش و ذوالقرنین چیه؟... یعنی به نظرت کوروش همون ذوالقرنینه؟
اگرچه رشته من تاریخ نبود، ولی...
کوروش = ذوالقرنین؟! (قسمت اول)
ساعت هشت صبح بود که راه افتادیم. من و احسان عقب نشسته بودیم؛ مادرم جلو، کنار پدر. مریم و معصومه هم با خواهر احسان،...