یکی از موضوعاتی که نزد قانونگذاران و روحانیون قوم اَوستایی مهم شمرده میشد، مقدس بودن «قول» بود و لزوم نگاه داشتن حرمت آن قول، به عنوان اصلی اساسی از اصول نظم، بسیار مهم تلقی میشد.
اگر مردی متهم به شکستن سوگند و قولش میشد و آن را انکار میکرد، وی را مجبور میکردند تا برای اثبات حقانیتش به آزمایش آب[۱] تن در دهد. متهم باید در آب غوطهور میشد و این کلمات را ادا میکرد: «بهوسیله حقیقت، مرا حفظ کن ای ورونه[۲]».
همزمان، کمانداری تیر میانداخت و دوندهای تیزپا میدوید تا آن تیر را بازگرداند. اگر تا زمانی که دونده باز میگشت، متهم در زیر آب هنوز زنده بود، بیگناه محسوب میشد و چنانچه شخص میمرد، تصور میکردند گناهکار بوده است.
متهمان به شکستن پیمان (دو طرفه) نیز با آتش، آزموده میشدند. یکی از آزمایشهای آتش[۳] به این صورت بود که شخص را وادار میکردند در میان گودالی باریک، از میان دو توده هیزم افروخته عبور کند. در گونه دیگری از آزمایش آتش، مس گداخته را بر سینه برهنه متهم میریختند. اگر شخصی که در معرض آزمایش آتش قرار گرفته بود، زنده میماند، تصور میکردند که میثره[۴]، سرور پیمان، بیگناهی او را اعلام کرده است.[۵]
______________________________
[۱] نوعی از وَر سرد
[۲] ورونه = وارونا: ایزدی که بهعنوان «پسر آبها» و «سرور سوگند» شناخته میشد (در اوستا این ایزد، «اَپام نَپات» خوانده میشود).
[۳] نوعی از وَر گرم
[۴] میثره = میترا، مهر: سرورپیمان، ایزد آتش و خورشید (یا فروغ خورشید)
[۵] مری بویس، زردشتیان، باورها و آداب دینی آنها، ص ۳۱