این موضوع که چرا اوستا در آن روزگار (دوره مادها، هخامنشیان و مدتها پس از آن) نگاشته نشد، دلایل پیچیدهای دارد؛ یکی اینکه هر چند مادها و پارسها چندین دستگاه نگارشی را در ایران غربی دیده بودند، اما تا اندازه زیادی آن هنر بیگانه را به دیده تردید مینگریستند. (در حماسه ایرانی [شاهنامه فردوسی] ابداع خط را به دیوان نسبت می دهند[۱]. از اینرو هر چند نگارش را برای مقاصد عملی پذیرفتند، ولی روحانیان، که دانشمندان ایران باستان بودند، از پذیرش آن به عنوان ابزاری درخور برای ثبت کلام مقدس، سر باز زدند.
در روزگار هخامنشیان، ابزار اصلی ارتباطهای نگارشی، زبان آرامی (از زبان های سامی) همراه با الفبای آن بود. … با این حال، هخامنشیانِ نخستین دستور دادند برای نگارش کتیبههای سلطنتی، زبان پارسی خودشان به کار رود[۲]. برای این منظور، یعنی برای نخستین ثبت و ضبط یکی از زبانهای ایرانی، صورت خاصی از خط میخی ابداع شد.[۳]
____________________
[۱] بنگرید به: خط، ارمغان دیوها!
[۲] جای تأمل است که چرا شاهان هخامنشی در بسیاری از امور، برعکس روحانیون زرتشتی عمل میکردند؟!
[۳] مری بویس، زردشتیان، باورها و آداب دینی آنها، ترجمه عسکر بهرامی، انتشارات ققنوس، ۱۳۸۱، ص ۷۷