خویدوده (ازدواج با محارم) در بین شاهان هخامنشی

11
7297
ازدواج با محارم کمبوجیه - نگاهی نو

خویدوده (ازدواج با محارم) در بین شاهان هخامنشی

کمبوجیه یکی از پادشاهان هخامنشی است که در تاریخ هخامنشی از وی چندان به‌خوبی یاد نمی‌شود. او نخستین شاه ایرانی بود که با محارم خود ازدواج کرد!

به گفته هرودت، کمبوجیه دلباخته یکی از خواهرانش شده بود و می‌خواست با او زناشویی کند!
اما چون این کار برخلاف همه رسوم بود، او روحانیون را فراخواند که آیا قانونی هست که مردی با خواهر خودش ازدواج کند؟!
آن‌ها به خاطر این‌که جانشان ایمن باشد و پاسخی به کمبوجیه داده باشند، گفتند: شاه پارس می‌تواند هر چه دلش خواست، انجام دهد!
به همین خاطر کمبوجیه با خواهران خود ازدواج کرد و این امر را حق می‌دانست. وی با دو خواهر تنی خودش ازدواج کرد.

ازدواج با محارم هخامنشیان - نگاهی نو ازدواج با محارم کمبوجیه - نگاهی نو

این نوع زناشویی شایان ستایش بسیار بود و چه‌بهتر آن‌که که میان اعضای خانواده یعنی میان پدر و دختر، برادر و خواهر، پسر و مادر انجام شود!

در اوستا، یسن ۱۲، بند ۹ چنین آمده است:
«من ایمان دارم به دین مزدیسنایی که جنگ را براندازد و باعث شود که سلاح را کنار گذارند و به خوئتودثه (ازدواج با محارم) امر کند که حق است».

______________________________
برای مطالعه بیشتر بنگرید به:
۱- زرتشتیان آداب و باورهای دینی آن‌ها، مری بویس، ص ۸۰ – ۸۵
۲- اوستا، یسنا، ابراهیم پورداوود، یسن ۱۲، بند ۹
۳- ازدواج با محارم در آیین زرتشت

11 دیدگاه

    • با سلام.
      چرا کمی به خود زحمت نمیدهید بجای توهین با سند سخن بگویید؟. اگر سخن ما اشتباه و سخن شما درست است، لطف کرده و منبع گفته های خود را نیز درج کنید.

  1. هرچقدر شما گوه مسلمونات تلاش کنید که ایران باستان رو بد جلوه بدید بازم فایده ای نداره . عصر اطلاعاته و وحشی گری پیشوایان دینی شما هم بر ما پوشیده نیست.
    گفتم گوه مسلمون چون مطمعنم کسی که ترجیح میده این حرف های زشت رو بنویسه از طرف مسلمونات اجیر شده.
    اروپایی ها انقدر ان اسکندر کثیف رو که دنیارو به اتش میکشید ازش بد نگفتند که شما خود تیشه بر ریشه میزنید .
    اگر خیلی به گوه خوری پادشاهان باستان علاقه مندید کمی هم به پادشاهان رومی بپردازید که همه میدانیم هرچی وحشی گری و مشکل اخلاقی و همجنس بازی و غیره …. بوده همه از اون سرزمین نشعت گرفته.
    پادشاهان باستان معلم اخلاق ما نبودند که فقط قدمت انان موجب شگفتی است. و خراب کردن چهره انان انهم به دروغ تبعات خاص خود را به دنبال دارد

  2. به نام ایزد دانا و توانا،
    تفسیر این حقیر از این واژه اوستایی به طور مختصر به شرح زیر می باشد :
    این مقوله یا مفهوم باستانی اشاره به دو حقیقت ژرف و بنیادی دارد که میتوان آنها را بزرگترین اکتشافات وجود و خود و خدا شناسی قوای ادراکی فهم و خرد انسانی در طول تاریخ بشریت تاکنون دانست و ایرانیان امروز میتوانند فهیمانه و معقولانه و بدون فخر فروشی به دیگران به آن افتخار نمایند. این واژه در اصل و ریشه به صورت ” خود تو ده تایی ” می باشد. خود تو در این واژه هم اشاره به کلیه افراد انسانی دارد و هم به جهان آفرین دانا و توانا. این دو حقیقت ژرف بطور خلاصه به شرح زیر می باشند :
    الف – برخلاف تصور خاص و عام ، کلیه افراد انسانی تنها دارای یک سرنوشت جنسی – عشقی به شکل ” یا مرد و یا زن ” نیستند بلکه پنج نوع.
    ب – همچنین بر خلاف تصور خاص و عام ، هرکدام از افراد انسانی تنها دارای یک نفس یا یک من یا یک خود و یا یک خویشتن مجرد و یگانه و منحصر بفرد نیستند بلکه ده تا.
    این حقایق اشاره به این حقیقت ماورایی دارند که خداوند متعال در حالت کمال ایده آل بهشتی هستی بیکران خویش کلیه افراد انسانی را بدون تسلسل نسل بطور مطلقا همزمان و هم سن و سال و در یک سن معتدل ( احتمالا سن چهل سالگی ) در سطح کمال خوبی و زیبایی و دانش و توانائی و از هستی خویش آفریده است و نه از عدم و نیستی. از همه مهمتر این که هرفرد انسانی را از یک خانواده ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن آفریده است که رویهم رفته یک خانواده پنج زوجی تشکیل داده اند. افزایش جمعیت و تولید مثل از طریق آمیزش جنسی فقط در طول سفر آفرینش صورت می گیرد و آنهم نه در کلیه منازل نزولی و صعودی حرکت هستی بلکه همیشه در چهار منزل پایانی نزولی و چهار منزل آغازین صعودی. بر اساس این دو حقیقت بالا تعداد منازل نزولی و صعودی هرکدام هفت عدد می باشند. منازل صعودی تکرار کامل و صددرصد منازل هفتگانه نزولی می باشند. همچنین خداوند متعال قبل از آغاز سفر آفرینش، هستی و مکان بیکران خویش را به هستی ها و مکان های مجرد و محدود و متناهی و همسان تقسیم نموده است و این تقسیم به علت بیکرانی هستی هرگز به پایان نخواهد رسید که میتوان آنرا ” کثرت پایان ناپذیر ماورایی ” نامید. نتیجه اینکه خداوند متعال در حالت اولیه بهشتی افراد انسانی را برای زوجیت با خود و تجربه عشق ورزیدن به خویشتن آفریده است و زوجیت با غیر و تجربه عشق به غیر فقط در طول سفر و آنهم تنها در چهار منزل نزولی و صعودی صورت می پذیرد. زوجیت با خویش را نباید با زوجیت با خویشاوندان مترادف و هم معنا پنداشت. منازل؛ وادی ها ؛ شهرهای عشق ؛ پله ها و یا ایستگاه های هفتگانه از طریق وقوع مه بانگ های هفتگانه و بیشمار بر اثر نوسانات متوالی انبساط و انقباض هستی های محدود و متنهای در چهار چوب ثابت و پایدار مکان های مجرد سه بعدی با محیط های مطلقا مسدود و نفوذ ناپذیر و در چهار چوب طرح مطلق آفرینش و براساس مفاد ثابت و تغییر ناپذیر آن به نوبت و با یک ترتیب و نظم خارقالعاده، پشت سر هم به ظهور میرسند. پایان راه سفر معاد می باشد که همان حالت اولیه کمال ایده آل بهشتی خواهد بود. از همه مهمتر برای ما ایرانیان امروز و آینده توجه به این حقیقت ضروری است که خداوند متعال هیچگاه هیچ فردانسانی را مورد ملامت و سرزنش قرار نخواهد داد چه رسد به عذاب جهنمی. در میدان و حیطه صبر مطلق و بیکران خداوند هیچگونه شتاب و عجله و دستپاچگی راه و نفوذ و موجودیت ندارد. بگیر و ببند عجولانه و به یکی وعده پاداش بهشتی دادن و به سمت دیگری سنگ وعده عذاب جهنمی پرت کردن ریشه در نتیجه گیری ها و قضاوت های عجولانه قوای ادراکی فهم و عقل ناچیز و محدود بشری دارد و آنهم در مراحل اولیه و مهد کودک بیداری آگاهی تاریخی. در پایان یک اشاره کوتاه به مراسم هفت سین. حرف س در اصل و ریشه حرف اول هفت شیء یا چیز و خوراکی نیست بلکه حرف اول واژه پارسی ” سامان ” می باشد که به معنای نظم است. لذا قبل از عهد جمشید پیشدادی که بنیانگذار جشن نوروز محسوب می شود، ایرانیان به یک حقیقت دیگری در کنار دو حقیقت بالا پی برده اند که در اعصار بعدی در قالب مراسم چیدن سفره هفت سین به زیست خود ادامه داده است و آن حقیقت این است که طبیعت و کیهان تنها دارای یک نظم و سامان نیستند بلکه هفت تا و آنهم بیشمار بین دو حد پایینی یعنی نهایت نقصان و بالایی یعنی نهایت کمال ایده آل. معنای این حقیقت این است که بهشت بیکران دارای حالات های کلی بیشماری می باشد که در قالب نظم و سامان ها ؛ آسمان ها و زمین ها و منازل و وادی های هفتگانه و بیشمار پشت سر هم به ظهور میرسند. نتیجه اینکه ما انسان ها هم اکنون و در همین عالم و جهان و بطور همزمان در کلیه عوالم و جهان های موازی و هم سن و سال در بهشت و پیش خداوند بسر می بریم و جدا از خداوند و در بیرون و خارج از بهشت نیستیم، البته فقط در یکی از حالات کلی و بیشمار بهشتی. نتیجه اینکه برپایی روز قیامت دینی و رستاخیز و برانگیختگی مردگان از قبرها درآن روز و تجمع آنان در صحرای محشر و حضور در دادگاه الاهی و دریافت نامه اعمال و پس از آن عبور از پل صراط، حقایق اوهامی اند و نه حقایق واقعی و الاهی.

    • با سلام.
      دریغ از یک رفرنس.
      شما مگر موبد موبدان یا دانشمند این حوزه هستید که سخن خود را وحی منزل تلقی کرده و نامه ای بلند بالا در توجیه این عمل زشت و پست نوشتید؟ بنگرید به موبد موبدان قرن چهارم هجری قمری امید اشوهیشتان که در رابطه با آیین زرتشت و احکام آن بسیار بیشتر از شما میداند: اینجا.

      • بندهش یا بندهشن تاکنون اشتباه تلفظ و املا شده اند. نوشتار اصلی و تلفظ
        bondahesh به صورت زیر می باشد :
        bon dah esh با تلفظ بُن ده اش . به معنای بنیاد ” ده گانه اش ” . دوست گرامی میدیو ماه ، برای درک حکمت ایزدی حتما لزومی ندارد که موبد موبدان یا فرهیخته یا فرزانه و یا علامه دهر باشیم، خداوند متعال میتواند (مشروط بر اینکه بخواهد و اراده نماید) از یک پَر ناچیز و ناقابل کاه یک کوه عظیم بسازد. مگر پیام و مژده شاد از دل کاخ های مجلل فرمانروایان به گوش انسان رسیده است؟ یا اینکه از بیابان های بی آب و علف کلده و روی تپه سینا و در یک ایوان گلی و یک غار به نام حرا ؟

        • با سلام.
          رفرنس ارائه بدهید.
          برای درک حکمت ایزدی نیاز نیست موبد موبدان باشیم اما برای درک حکمت زرتشتی و اوستا باید موبد موبدان بود و به آیین زرتشت و احکامش و البته اوستا آگاه و واقف باشیم و هیچ کس به اندازه موبد موبدان نمیتوانسته بیانگر آداب و رسوم زرتشتیان باشد.

  3. سلام ،
    ترجمه و تفسیر علمی کوتاه واژه اوستایی خویدوده به شرح زیر می باشد : خود تو ده تایی.
    در طول تاریخ بشریت تاکنون چنین اکتشاف عظیم و سترگی در زمینه وجود شناسی و خود و انسان شناسی رُخ نداده است. این واژه اوستایی بدون توجه به شناخت و دانش علوم طبیعی و تجربی و ریاضیات محض در عصر جدید و بدون غایت شناسی نظریات و تئوری های علمی بخصوص نظریه علمی مه بانگ در علوم نجوم و کیهان شناسی مطلقا محال و غیر ممکن می باشد. خود تو در این کلمه اشاره به هر فرد انسانی دارد و معنای این کلمه بطور کلی اشاره به دو حقیقت ژرف و بنیادی زیر دارد :
    الف – برخلاف تصور خاص و عام ، کلیه افراد انسانی هرکدام تنها دارای یک سرنوشت جنسی به شکل ” یا مرد و یا زن ” نیستند بلکه پنج نوع.
    ب – همچنین کلیه افراد انسانی هرکدام دارای یک نفس یا من یا خود و یا یک خویشتن مجرد و یگانه و منحصر به فرد نیستند بلکه ده تا.
    خوب حالا خودرا جای مردم سرزمین باستانی ایران ماقبل زرتشت بگذاریم که به چنین اکتشاف بزرگی دست یافته باشیم…

    • با سلام.
      دریغ از یک رفرنس.
      شما مگر موبد موبدان یا دانشمند این حوزه هستید که سخن خود را وحی منزل تلقی کرده و نامه ای بلند بالا در توجیه این عمل زشت و پست نوشتید؟ بنگرید به موبد موبدان قرن چهارم هجری قمری امید اشوهیشتان که در رابطه با آیین زرتشت و احکام آن بسیار بیشتر از شما میداند: اینجا.

      کامنت شما متنی عین کامنت ساسا همایی بود که در همین پست موجود است، لطفی کرده و کامنت وی را بخوانید اگر چیز دیگری اضافه دارید با ارائه رفرنس قرار بدهید تا آنرا بصورت کامل پخش کنیم.
      اینکه متن بلندی را از فضای مجازی کپی و پست کنید بهیچ عنوان نه در بحثی علمی به کار می آید و نه در این وبسایت، اینجا محل بحث علمی است نه چیز دیگری.

  4. همگان همه چیز را دانند و همگان هنوز ز مادر نزاییده اند!
    آیا شما عزیزان صاحب ” نگاهی نو ” تاکنون جمله ای علمی تر از این شعر فارسی را در هیچ منبعی توانسته اید بیابید ؟
    حکیم
    برجسته قوم عرب چه خوش گفته که فرموده است : مِن عَرفَ نفسه فقد عَرفَ رَبّه!
    سوال من از خدمت شما گرامیان صاحب نگاه نو این است : آیا یک انسان را با نام و نشان در طول تاریخ بشریت تاکنون می شناسید که خودرا شناخته باشد ؟ اگر به وجود چنین فردی پی برده اید، تقاضای این حقیر از حضور مبارک شما این است که اورا به من معرفی نمایید تا ببینم که آن فرد چگونه و چطور خودرا شناخته است؟
    خیالتان راحت و خاطرتان جمع باد که سفر حقیقی و واقعی آفرینش بسیار طولانی و دور و دراز است و قلندران علمی و صنعتی همیشه بیدار و آگاه و هوشیار.

پاسخ دادن

دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را وارد کنید