جدول (قسمت ششم)

0
1150
مجموعه داستانی جدول - باستان گرایی ، نگاهی نو

جمشید حسن‌پور، با ترکیبی از خنده و اعتراض گفت: «خُــــــب حالاااااا! نوبَرِشو آوردید؟! یه ادیان ابراهیمی خوندید دیگه! حالا بقیه‌تونم لابد این بچه‌های ادیان ابراهیمی اغفال کردن! بابا ما ادیان شرقی‌ها داریم تواضع می‌کنیما! وگرنه، مگه هر کسی می‌تونه درس‌های ما رو یاد بگیره؟!…»
حامد موسوی گفت: «برادرِ من قبول کن که خیلی حرفت ضایع بود دیگه! این همه آسمون ریسمون بافتن لازم نداره که…»
حسن‌پور فوراً در جواب گفت: شما علی‌الحساب سه بار پشت سر هم بگو «شْکند گُمانیک وِزار»![۱]
همه کلاس با هم زدند زیر خنده.

امید فتحی سریع بحث را در دست گرفت و گفت: «خب یه نفر زود یه مورد رو درباره حضرت داوود علیه‌السلام بگه تا بحث رو با سرعت بیشتری ببریم جلو».
موسوی گفت: «با اجازه‌ی آقا جمشید،… طبق کتاب مقدس، حضرت داوود (ع) از بالکن قصرش همسر اوریا رو توی خونه‌شون می‌بینه و بهش علاقه‌مند میشه… خلاصه، همسر اوریا باردار میشه و داوود (ع) برای این که رسوا نشه، اوریا رو می‌فرسته به جایی از میدان جنگ که حتماً کشته بشه…»[۲]
فتحی کنار اسم حضرت داوود (ع) هم ضربدر زد.

بعد به ساعتش نگاه کرد و گفت: «خب تا این‌جا که نه انبیاء و نه حتی خود خدا، از نسبت‌های زشت عهد عتیق در امان نموندند! حالا یه راهنمایی دیگه می‌کنم ببینیم بالاخره این فرد خوشبخت کی می‌تونه باشه!»
این دفعه نوبت خانه دوم جدول بود که یک حرف واو را در خود جا بدهد.

نگاه متفکرانه و بدون جواب بچه‌ها باعث شد که فتحی، دست و دل بازی کند و راهنمایی سوم و چهارم را یک‌جا ارائه دهد:
«راهنمایی سوم: جمشید، کار خودته! ادیان شرقی‌ها رو بسیج کن ببینم جواب درمیاد یا نه.
اینم از راهنمایی چهارم…» و یک حرف شین در خانه آخر نوشت:
           ؟
           و
           ؟
           و
           ش

یک دفعه جمشید و چند تای دیگر از بچه‌ها با هم گفتند: کوروش
فتحی گفت: «احسنت»
و همین طور که داشت دو خانه‌ی باقی مانده را تکمیل می‌کرد، گفت: «در عهد عتیق: «کتاب عزرا»، «کتاب دوم تواریخ»، «کتاب اشعیا» همگی از کوروش تمجید می‌کنند[۳]. کوروش کبیر، مفتخر به مقامی هست که نصیب خدا هم نشده: یک چهره کاملاً سفید و منزه در عهد عتیق!»

نصف کلاس شروع کردند به دست زدن. حتی دو سه نفر از سر جایشان بلند شدند و ایستاده دست زدند.
امید فتحی با لبخند کمرنگی که به لب داشت، در سکوت، وسایلش را روی میز مرتب می‌کرد.

قسمت قبل                              قسمت بعد

______________________________
[۱] از کتاب‌های مهم زرتشتیان به زبان پهلوی
[۲] دوم سموئیل ۱۱
[۳] عزرا ۱؛ دوم تواریخ ۲۳:۳۶-۲۲؛ اشعیا ۲۸:۴۴؛ اشعیا ۱:۴۵

پاسخ دادن

دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را وارد کنید